اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستداران تلاوت قرآن کریم
این وبلاگ جهت آشنایی بیشتر با نابغه تلاوت قرآن؛ اکبرالقرا استاد مصطفی اسماعیل طراحی شده است؛ و در کنار آن، سایر مطالب قرآنی هم در وبلاگ قرار خواهد گرفت. منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات شما در این زمینه هستیم. همچنین اگر تلاوت خاصی از استاد مصطفی اسماعیل یا سایر قراء می خواهید، می توانید در قسمت نظرات یا از طریق ایمیل و یا تلگرام با ما در میان بگذارید که ان شاء الله در اسرع وقت پاسخ داده خواهد شد.
https://telegram.me/akbarolqurra
mustafaismaili118@yahoo.com
mustafa-ismail.blogfa.com
mustafa-ismail.blog.ir
آخرین نظرات
  • ۲۶ تیر ۰۰، ۱۶:۱۱ - آلپ صنعت
    عالی
پیوندها
بایگانی
طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ب.ظ

بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را

بسم الله الرحمن الرحیم

مداحی بسیار بسیار زیبا و تاثیرگذار حاج میثم مطیعی، با شعر زیباتری از سید حمیدرضا برقعی

 

 

 

بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را

 

حاج میثم مطیعی / محرم 91 / هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق علیه السلام

کلیپ تصویری:

http://www.aparat.com/v/dGOh2

فایل صوتی:

http://www.gulfup.com/?OKvavV

http://meysammotiee.ir/files/other/moharram/Shab7Moharram1391.mp3

 

قرائت اشعار توسط آقای برقعی / محرم 91 / قم، هیئت رزمندگان

کلیپ تصویری:

http://www.aparat.com/v/uYKl3

فایل صوتی:

http://www.gulfup.com/?7TzcV4

 http://downloads.mahdimirdamad.ir/downloads/moharram/1391/Shabe07.mp3

 

 

بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را    ،   رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را

من به مهمانیتان سوی شما آمده ام   ،   یادتان نیست نوشتید بیا آمده ام

ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم   ،   پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم

ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است   ،   باغ هامان همه دور از نفس پائیز است

ننوشتید که ما در دلمان غم داریم   ،   در فراوانی این فصل تو را کم داریم

ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه    ،   نامه نامه لک لبیک اباعبدالله

حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود   ،   چشمه هاتان همگی از ده بالا گل بود

باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند   ،   آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند

نیست از چهره آینه کسی شرمنده   ،   که شکمها همه از مال حرام آکنده

بی گمان در صدف خالیشان دری نیست   ،  بین این لشگر وامانده دگر حری نیست

بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود   ،  قیمت یوسف زهرا دو سه من گندم بود

آی مردم پسر فاطمه یاری می خواست   ،  فقط از آن همه، یک پاسخ آری می خواست

چه بگویم به شما هست زبانم قاصر   ،  دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر

در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت   ،  ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت

همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست   ،  غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست

آیه آیه رجز گریه تلاوت می کرد   ،  با همان گریه ی خود غسل شهادت می کرد

گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد   ،   گریه برنده از تیر عمل خواهد کرد

عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند   ،   داستان را همه ی اهل حرم میدانند

بعد عباس دگر آب سراب است سراب   ،   غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب

مرغ در بین قفس این در و آن در می زد   ،   هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می زد

آه بانو چه کسی حال تو را می فهمد   ،  اصغر از فرط عطش سوخت خدا می فهمد

می رسد ناله ی آن مادر عاشورایی   ،   زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی

کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی   ،   و خدای من و تو نیز بزرگ است علی

کودک من به سلامت سفرت آهسته   ،   می روی زیر عبای پدرت آهسته

می روی آرام و پر از واهمه ام   ،   بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام

پسرم شادی این قوم فراهم نشود   ،   تاری از موی حسین بن علی کم نشود

تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید   ،   کار از دست تو ، از حلق تو بر می آید

خطری بود اگر ، چاره خودت پیدا کن   ،   قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن

 

شاعر اهل بیت ع : سید حمیدرضا برقعی

مداح : حاج میثم مطیعی

http://www.mahdimirdamad.ir/index.php/2012-11-20-15-58-12

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی