بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را
بسم الله الرحمن الرحیم
مداحی بسیار بسیار زیبا و تاثیرگذار حاج میثم مطیعی، با شعر زیباتری از سید حمیدرضا برقعی
بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را
حاج میثم مطیعی / محرم 91 / هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق علیه السلام
کلیپ تصویری:
فایل صوتی:
http://meysammotiee.ir/files/other/moharram/Shab7Moharram1391.mp3
قرائت اشعار توسط آقای برقعی / محرم 91 / قم، هیئت رزمندگان
کلیپ تصویری:
فایل صوتی:
http://downloads.mahdimirdamad.ir/downloads/moharram/1391/Shabe07.mp3
بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را ، رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را
من به مهمانیتان سوی شما آمده ام ، یادتان نیست نوشتید بیا آمده ام
ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم ، پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است ، باغ هامان همه دور از نفس پائیز است
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم ، در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه ، نامه نامه لک لبیک اباعبدالله
حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود ، چشمه هاتان همگی از ده بالا گل بود
باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند ، آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره آینه کسی شرمنده ، که شکمها همه از مال حرام آکنده
بی گمان در صدف خالیشان دری نیست ، بین این لشگر وامانده دگر حری نیست
بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود ، قیمت یوسف زهرا دو سه من گندم بود
آی مردم پسر فاطمه یاری می خواست ، فقط از آن همه، یک پاسخ آری می خواست
چه بگویم به شما هست زبانم قاصر ، دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت ، ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست ، غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست
آیه آیه رجز گریه تلاوت می کرد ، با همان گریه ی خود غسل شهادت می کرد
گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد ، گریه برنده از تیر عمل خواهد کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند ، داستان را همه ی اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است سراب ، غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب
مرغ در بین قفس این در و آن در می زد ، هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می زد
آه بانو چه کسی حال تو را می فهمد ، اصغر از فرط عطش سوخت خدا می فهمد
می رسد ناله ی آن مادر عاشورایی ، زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی ، و خدای من و تو نیز بزرگ است علی
کودک من به سلامت سفرت آهسته ، می روی زیر عبای پدرت آهسته
می روی آرام و پر از واهمه ام ، بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
پسرم شادی این قوم فراهم نشود ، تاری از موی حسین بن علی کم نشود
تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید ، کار از دست تو ، از حلق تو بر می آید
خطری بود اگر ، چاره خودت پیدا کن ، قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن
شاعر اهل بیت ع : سید حمیدرضا برقعی
مداح : حاج میثم مطیعی