اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا

استاد مصطفی اسماعیل

اکبرالقرا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستداران تلاوت قرآن کریم
این وبلاگ جهت آشنایی بیشتر با نابغه تلاوت قرآن؛ اکبرالقرا استاد مصطفی اسماعیل طراحی شده است؛ و در کنار آن، سایر مطالب قرآنی هم در وبلاگ قرار خواهد گرفت. منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات شما در این زمینه هستیم. همچنین اگر تلاوت خاصی از استاد مصطفی اسماعیل یا سایر قراء می خواهید، می توانید در قسمت نظرات یا از طریق ایمیل و یا تلگرام با ما در میان بگذارید که ان شاء الله در اسرع وقت پاسخ داده خواهد شد.
https://telegram.me/akbarolqurra
mustafaismaili118@yahoo.com
mustafa-ismail.blogfa.com
mustafa-ismail.blog.ir
آخرین نظرات
پیوندها
بایگانی
طبقه بندی موضوعی

۵۸ مطلب با موضوع «مناسبت ها» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض تبریک به مناسبت عیدغدیر خم؛ مدیحه قدیمی و بسیار زیبای ملا باسم به زبان فارسی و در مدح امیرمؤمنان حضرت امام علی علیه السلام را تقدیم می کنم:



ملا باسم الکربلائی / امیرالمؤمنین یا شاه مردان

فایل صوتی

http://s3.picofile.com/file/8215182234/basem_shah_mardan.mp3.html

کلیپ تصویری (پخش شده از شبکه ولایت)

http://www.aparat.com/v/SLZyk

http://www.aparat.com/v/ji2Ir


شبی در محفـلی ذکر عـلی بـود               شنیدم عـارفی فرزانـه فرمـود:
اگر دست علی دست خـدا نیسـت     چرا دست دگر مشکل گشا نیسـت
اگر دوزخ به زیر پوسـت داری                نسوزی گر علی را دوسـت داری
اگر مهر علی در سینه ات نیسـت           بسوزی گر هزاران پوسـت داری
علی سر حلقه اهـل یقیـن اسـت             وصیّ و هادی دین مبیـن اسـت
به محشـر زآتـش قهـر الـهی                ولای او به دل حصن حصین است
هر آنکس عاشق کوی عـلی شـد                 دلـش آیینـه روی عـلی شــد
به محشر دیده هرکس به سویـی       مرا چشمان و دل سوی علی شـد
عبـادت بی تـولای عـلی هـیچ                 نوای عشق بی نـای عـلی هـیچ
اگر عمر دو صد نوحت ببخشنـد                     تمام عمـر منهـای عـلی هـیچ


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۲
بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه بسیارزیبای مسلم سعید کودک نابغه و سخنران مصری، که با استفاده از آیات قرآن کریم به بیان برگزیده و ممتاز بودن پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در تمامی زمینه ها، و هم چنین مقام ویژه و والای آن حضرت در نزد خداوند (در مقایسه با سایر انبیای الهی) می پردازد؛

پیشنهاد ویژه : این سخنرانی را از دست ندهید!!

 

 

 

مسلم سعید / قدر النبی (ص) عند ربه / خطبة فی قناة الخلیجییة /  2010

(این خطبه در ویژه برنامه تحویل سال جدید قمری در  شبکه تلویزیونی الخلیجیة انجام شده)

http://www.aparat.com/v/xaCvZ

 


اخوتی الکرام، من لا یحب رسول الله و قد اضاء الکون ببعثته،احبک یا رسول الله

و ما جاء النبی صلی الله علیه و آله و سلم الی الدنیا الا لینصر الخیر

قال الله و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین، و لما لا ؟ و قد زکاه الله

زکاه فی عقله فقال: مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى (نجم: 2)

زکاه فی بصره فقال: مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى (نجم: 17)

زکاه فی معلمه فقال: عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى  (نجم: 5)

زکاه فی قلبه فقال: مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى  (نجم: 11)

زکاه فی لسانه فقال: وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى  (نجم: 3)

زکاه فی رسالته فقال: وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ  (انبیاء: 107)

زکاه کله فقال: وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (قلم: 4)

 

لا یعرف قدر النبى الا الرب العلى، ما نادى الله على النبى فى القران باسمه مجردا قط

قال الله: َیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ (اعراف: 19)

قال یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا (هود: 48)

قال یَا إِبْرَاهِیمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا (صافات: 104 و 105)

قالیَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ (قصص: 30)

قال یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ...  (ص: 26)

قال یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ  (مریم: 7)

قال یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ (مریم: 12)

قال یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ (آل عمران: 55)

فلما اراد ان ینادی علی حبیبه و حبیبکم؛

قال: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا (احزاب: 45)

 

* متن خطبه و مفهومش کاملاً واضح هست و فکر نکنم نیازی به ترجمه داشته باشه، اما اگر لازم بود بفرمایید تا ترجمه اش رو هم قرار بدم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۵
پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۰ ب.ظ

ولادت پیامبر گرامی اسلام مبارک باد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب سخن از جان جهان باید گفت / توصیف رسول انس و جان باید گفت

در شام ولادت دو قطب عالم / تبریک به صاحب الزمان باید گفت

 

با سلام و عرض تبریک به مناسبت ولادت سراسر خیر و برکت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله و علیه و آله و سلم، و امام جعفر صادق علیه السلام؛ این ابتهال بسیار بسیار زیبا، دلنشین و ملکوتی استاد مرحوم سید نقشبندی در مدح پیامبر گرامی اسلام را بشنوید و حظ معنوی ببرید:

 

یـا أیّهـا المختـار مـن خیـر الــورى ... خُلُـقـاً وخَـلْـقـاً بالـکـمـال تـوحــدا

http://www.aparat.com/v/mbHfc

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۰
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ

تزورونی - مداحی ماندگار ملا باسم

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت اربعین، یکی دیگر از مداحی های ماندگار و جاودانه ملاباسم کربلایی رو تقدیم میکنم، مداحی معروف "تزورونی" که فکر نمی کنم نیازی به تعریف کردن داشته باشه و مطمئنا همه باهاش آشنا هستین، این قصیده زیبا و تاثیرگذار رو شاعر توانمند جناب "عبدالخالق محنة" سروده، و خطاب حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به زائران شرکت کننده در  پیاده روی با شکوه و میلیونی اربعین هست!

 

 

 

ملا باسم / تزورونی أعاهدکم / إصدار تزورونی / 1432 قمری

 

کلیپ تصویری - با زیرنویس فارسی

http://www.aparat.com/v/eAfrF

http://www.aparat.com/v/Qdflk 

https://www.aparat.com/v/YB9xe


کلیپ تصویری - با زیرنویس عربی

http://www.aparat.com/v/4iSgm

http://www.aparat.com/v/qb08m

 

فایل صوتی

http://www.shiavoice.com/play-sTJCr.html

 

فایل هایی که در بالا گذاشتم، مربوط به نسخه استودیویی تزورونی بود (همون که زیاد از صدا و سیما پخش میشد، البته امسال که متاسفانه خیلی کم کارهای باسم رو پخش کردن و به جاش... !! )، لینک دانلود چند تا از اجراهای مجلسی این قصیده رو هم میذارم:

 

باسم الکربلائی / تزورونی اعاهدکم / حسینیة المرحوم داود العاشور

http://www.aparat.com/v/vU3wI

http://videoalsada.net/watch_video.php?v=8YA289MK2MS3

 

باسم الکربلائی / قصیدة تزورونی اعاهدکم و یا هاجر

www.youtube.com/watch?v=F963lD9woPI

 

 

    تــزورونــــیأعـاهــدکم... تـعــرفـونـی شـفـیـع إلـکم
 أسامیـکم أسـجـلهـا أسامـیـکـم ... هــلا بـیـکم یازواری هـلا بـیـکـم

مرا زیارت می کنید و به شما قول می دهم که مرا شفیع خودتان خواهید یافت،
نام های همه شما را نزد خودم ثبت می کنم. خوش آمدید ای زائرانم خوش آمدید

 

وحـق  جـف الـکـفـیل وجوده والرایه ...انا وعباس ویاکم یمشایه
یـامـن بـعـتـو النفوس وجیتو شرایه...علی واجب اوافیکم یاوفایه
تــواسـیـنـی شـعـایـرکـم..تـرویـنـی مـدامـعـکـم
أواسیکم انا وجرحی أواسیکم...هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

قسم به آن دست بریده و مشک و علم او، که من و عباس همراهتان هستیم ای زائران پیاده
ای کسانی که جان بر کف گذاشته اید و جانهایتان را بهای زیارتم قرار داده اید.
بر من واجب است به شما وفا کنم و حقتان را ادا کنم ای وفاداران
عزاداریتان به من دلداری می دهد. اشکهایتان مرا سیراب می کند.
قسم به زخمهایم که من هم شما را یاری خواهم کرد. خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید.

 


هـلا  یـالـ  مانسیتو ع الوعد تحظر ... اجیت ولا یهمک لا برد لاحر
وحـق دمـع الـعقیله وطبرت الاکبر... احظرک مااعوفک ساعة المحشر
عـلـى الـمـوعـد اجـی یـمـکـم ... ولا ابـعـد واعوفنکم
محامیکم  وحق حیدر محامیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

خوش آمدی، ای که فراموش نکردی و در موعد مقرر حاضر شدی. آمدی و به سرما و گرما اهمیت ندادی
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر، در هنگام  محشر کنارت حاضر می شوم و  تنهایت نمی گذارم
جایی که وعده دادم (وقت مرگ) پیشتان می آیم و از شما دور نمی شوم و تنهایتان نمی گذارم
پشتیبانتان هستم قسم به حیدر و از شما حمایت می کنم. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید


یـاهـل شـایـل الـرایه وجای قاصدنی... تعرف رایتک بیمن تذکرنی
بـالـقطعو جفوفه وصاح لدرکنی ... صحت ویلاه یاخویه والظهر محنی
کـسـر  ظـهـری  سـهـم هـجـره ... نـفذ صبری بعد عمره
اوصیکم  على الرایه اوصیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

ای آنکه پرچم را برداشته ای و آمده ای قصد دیدارم داری. می دانی پرچمت مرا یاد چه کسی می اندازد؟
به یاد آن که با دست بریده فریاد زد: مرا دریاب. فریاد زدم واوبلا برادرم و پشتم خمیده شد
تیر هجرانش کمرم را شکست و صبرم بعد از او تمام شد .
شما را به این علم سفارش می کنم. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید

 

یـامـن  قـاصـد والدمعه تجریها ... اعرف حاجتک مو داعی تحجیها
وحـق  نـحر الرضیع الحاجة اقضیها ... یازایر عاهدت کل عله اشفیها
اخـو زیـنـب فـرح بـیـکـم ... هـلا ومـرحـب یـنادیکم
یـحـیکم ابو الغیره یحیکم ... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

ای که با چشم های گریان به قصد من می آیی. حاجتت را می دانم نیازی نیست آن را بگویی.
قسم به گلوی شیرخواره حاجت را برآورده می کنم . ای زائر عهد کرده ام هر بیماری را شفا دهم .
برادر زینب از آمدنتان شاد شده و با صدای بلند به شما خوش آمد می گوید
عباس غیرتمند به شما درود می فرستد. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید.

 

زیـنـب  مـن تـشـاهـد تـزورونی... تنادیکم لون بطف تحظرونی
مـا امـشـی یـسـیـره ولا یسلبونی... ولا بسیاطهم قدرو یضربونی
تـنـادیـنـی انـا بـحـیـره ... واصـد عـیـنـی لـبو الغیره
ابـجیکم على مصابه ابجیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی

زینب هنگامی که می بیند به زیارتم آمده اید؛ صدا می زند ای کاش شما در کربلا بودید
تا مرا به اسیری نمی بردند و ما را غارت نمی کردند و نمی توانستند ما را با تازیانه بزنند.
می گوید من آن روز در حیرت بودم و چشم به برادر غیورم داشتم
شما را به گریستن در مصیبت او دعوت می کنم. خوش آمدید ی زائران من. خوش آمدید.

 

لشاعر أهل البیت ع : عبدالخالق المحنة

الرادود : ملا باسم الکربلائی

http://www.kasaed.net/index.php?show=news&action=article&id=2718

http://www.arabiforall.com/post/181

 



* متاسفانه اخیرا شایعات عجیبی در مورد این مداحی و قصیده تزورونی رواج پیدا کرده، و قصه های تخیلی در موردش ساختن و میگن ابتدا یکی از مراجع تقلید در خواب دیده که حضرت ابالفضل این شعر رو برای زایرین کربلا میخونده، این مرجع هم صبح بلند شده شعر رو تحویل ملاباسم داده تا بخونه!!!!
هرچند که بطلان و فساد این قول کاملا واضح و آشکار هست(!) اما باز هم جهت اطلاع دوستان توضیح بدم که شاعر این قصیده زیبا - همانطور که در بالا اشاره شد -  جناب عبدالخالق المحنة شاعر معروف عراقی هست، و اجرای باسم هم بقدری زیبا و دلنشین و ملکوتی هست که همه رو تحت تاثیر قرار میده، دیگه هیچ نیازی به این گونه افسانه پردازی ها و مقدس سازی برای جلب کردن توجه مردم نداره...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۲

بسم الله الرحمن الرحیم

غم نامه حضرت رقیه سلام الله علیها - مداحی قدیمی و ماندگار یونس حبیبی

 

 

با توجه به مشکلاتی که هفته قبل در سایت بلاگفا پیش اومده بود نتونستم در روز پنج صفر به وبلاگ دسترسی داشته باشم، و با چند روز تاخیر این مداحی زیبا و ماندگار رو تقدیم می کنم، این نوحه سینه زنی حدود پانزده سال پیش توسط مداح اهل بیت حاج یونس حبیبی اجرا شد که با استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود و نوار اون همه جا دست به دست می شد، مطمئنم خیلی از شما عزیزان هم مثل من خاطرات زیادی با این مداحی زیبا و تاثیرگذار دارین. ظاهراً چند سالی میشه که فایل صوتی اون در اینترنت قرار گرفته ولی من همین چند روز قبل پیداش کردم و حیفم اومد در وبلاگ نذارم، ان شاء الله که مورد استفاده قرار بگیره:

 

غم نامه حضرت رقیه (یا ابا عبدالله الحسین) / یونس حبیبی / سال 1378

 
فایل صوتی - 46 دقیقه
http://www.emam8.com/maddahi/habibi/habibi.mp3
 
فایل صوتی - 57 دقیقه (به صورت کامل و همراه با روضه) 
  
کلیپ تصویری 
 
 
 
حسین فاطمه سلام ، حسین مصطفی سلام / حسین مظلوم علی ، شهید کربلا سلام
 
اون که می گفت تو کربلا ، خیمه هاتو آتیش زدند / نگفت کجا به بچه ها ، زخم زبون و نیش زدند
 
اون که می گفت یه دختر ِ ، آتیش به دامن رو دیده / نگفت تو اون صحرا چرا ، راه نجف رو پرسیده
 
اون که میگفت زینب تو ، رگ بریدت رو بوسید / نگفت میون نیزه ها ، فقط سر تو رو می دید
 
اون که می گفت دیده بوده، گوش یکی خون می چکید / نگفت کجا سیلی زد و ، گوشوارشو گرفت کشید
 
اون که می گفت انگشت تو ، از بدنت جدا شده / نگفت که انگشترتو ، غنیمت کیا شده
 
اون که می گفت یه زنجیری ، به گردن علی دیده / نگفت کجا با خطبه هاش ، بساط ظلم و کوبیده
 
اون که می گفت بچه هاتو ، با تازیانه می زدند / نگفت دلیلشون چی بود ، با چه بهونه می زدند
 
می خوام بگم که ماجرا ، از اونجایی آب می خوره / که ظالم اولی گفت ، علی باید کنار بره
 
اون روزی که حسین من ، مادرتو کتک زدند / کینه خیبری رو با ، قباله فدک زدند
 
اون روزی که آتش کین ، بر در خونتون نشست / برادرت قربونی شد ، پهلوی مادرت شکست
 
اون روزی که دست علی ، بسته بود تو کوچه ها / فاطمه شو کتک زدند ، جلوی چشم بچه ها
 
اون روزی که خونتونو ، به شعله ها در کشیدند / تخم نفاق و کینه رو ، میون امت پاشیدند
 
می خوام بگم بعد تو باز ، خیل خوارج اومدند / اونایی که مادر تو ، زدند دوباره اومدند
 
دلم می گه راضی نشو، دست خالی پا بکشیم / اونی که زینب کشیده، یه خوردشم ما بچشیم
 
زینبی که تو ازدواج، می گفت یه شرط خوب دارم / هرجا حسین من بره، منم باید باهاش برم
 
زینبی که بعد دو روز، اومد پی تو قاصدش / حق داره بعد مرگ تو، شوهرشم نشناسدش
 
اون که وصیت تو رو، همش به جون و دل خرید / یه دخترت گم شده بود، میگن تا صبح پی اش دوید
 
میخوام بگم خواهر تو، خیلی مصیبت کشیده / بطوریکه همه میگن، قامت زینب خمیده
 
زینبی که هرجا می رفت، تا هر کجا پا می گذاشت / جبرئیل هم میومد و، بالهاشو اونجا می گذاشت
 
زینبی که اگه یه روز، میخواست پیش بابا بره / هاشمی ها جمع می شدن، دخت علی تنها نره
 
زینبی که می رفت بقیع، سر بزنه به مادرش / مدینه رو قرق می کرد، ابو فاضل با لشکرش
 
زینبی که اگه یه روز، اراده سفر می کرد / حسین شو صدا می زد، عباس شو خبر می کرد
 
زینبی که اگه یه وقت، سوار مرکبی می شد / زانوی عباس علی، رکاب زینبی می شد
 
حالا باید سفر کنه، با بچه های بی پناه / گاهی می ره تو علقمه، دور میزنه تا قتلگاه
 
شاید می خواد برای تو، پیراهنی پیدا کنه / شاید می خواد داد بزنه، عباسشو خبر کنه
 
اگه یه روز نمی دیدت، مریض می شد تو میخونه / بی تو کجا داره بره، می خواد همینجا بمونه
 
دلش می خواست جاش بزارن، تنها تو اون دشت بلا / ولی یهو یه دختری، داد می زنه عمه بیا
 
می خوام بگم دختر تو، درد و بلا کم ندیده / تو بچه ها هیچ کسی رو، مثل رقیه ندیده
 
میگن یه جا خرابه بود، خرابه ای تو شهر شام / گریه می کرد و هی می گفت، عمه بریم پیش بابام
 
آخه می خوام حرف بزنم، درد و بلا مو بش بگم / شکایت این مردمو، پیش بابا جون ببرم
 
با التماس به خواهرت، میگفت بگو بابا بیاد / گفتن باید کاری کنیم، دیگه دلش بابا نخواد
 
سر تو رو تو ظرفی که، یه پارچه روش کشیده بود / بردن جلوش گذاشتنو، رنگ همه پریده بود
 
هی می گفت من نمی خوام، عمه گرسنه ام نیست / وقتی یه خورده بو کرد، فهمید که ماجرا چیست
 
سرو گذاشت رو دامنش، ناز غریبونه می کرد / با دستاشون گیسوهاتو، یکی یکی شونه می کرد
 
می بوسید هی نازت می کرد، با دستای ناز و لطیف / قصه رنجشو می گفت، از اون جماعت کثیف
 
بابا همین که رفتی و، اسب تو بی تو باز اومد / یهو دیدیم از هر طرف، یه عالمه سرباز اومد
 
این بار به جای شمشیرا، با نیزه حمله ور شدند / وقتی که دور شدند دیدیم، خیمه ها شعله ور شدند
 
خیمه ها که آتیش گرفت، تو داشتی ما رو می دیدی / وقتی منو سیلی زدند، تو هم صداشو شنیدی
 
خیمه ها رو سوزوندن و، هرکی یه جا فرار می کرد / طفلکی عمه مون بابا، نمیدونی چیکار می کرد
 
هر بچه ای به یه طرف، از ترس دشمن می دوید / عمه به دنبال همه، بیشتر پی من می دوید
 
یه بار که رفت تو خیمه ها، داداش علی رو بیاره / فریاد کشید رباب بیا، علی دیگه نا نداره
 
یه زنجیری آوردن و، بستند به گردن داداش / از بچه ها هرکی که بود، این زنجیرو بستن به پاش
 
تو کاروان جلو جلو ، سرها رو نیزه ها می رفت / پشت سرها داداش علی، جلوی بچه ها می رفت
 
اگه می خواست که تند بره،بچه ها ناله می زدند / طفلکی تا یواش می کرد، با تازیانه می زدند
 
یه شب شنیدیم سر تو،خولی به خونش می بره / فرداش دیدیم سیاه شدی،موهات پر از خاکستره
 
بعد شنیدیم یه راهبی،سر تو رو اجاره کرد / یه تشت زر بود با گلاب،هی تو رو شست و گریه کرد
 
بعده یه مدتی سفر، بابا به کوفه رسیدیم / شهری که از مردمونش، زخم زبونها شنیدیم
 
میخوام بگم کوفه کجاست، بگم ز کار مردمش / عمه می گفت پسر عموت، مسلمو اینجا کشتنش
 
عمه می گفت اینا به تو، نامه نوشتن که بیا / بعد اومدند جلوی تو، صف کشیدند تو کربلا
 
عمه می گفت گفته بودن، بری بشی امیرشون / تو رو که تشنه کشتن و، ما هم شدیم اسیرشون
 
تو اون جماعت کثیف، هیچکس به فکر ما نبود / پامون تاول می زد ولی، کسی به فکر ما نبود
 
با شلاقهای چرمیشون، گاهی به ما سر میزدند / عمه ما رو بغل می کرد،عمه رو بیشتر می زدند
 
یکی میگفت خارجین، یکی می گفت جلو نرین / یکی می گفت حقشونه، یکی می گفت سنگ بزنین
 
یکی دیدم یه عالمه، سنگ درشت تو دامنش / می گفت که هر کی بزنه، حتما بهشت می برنش
 
یه پیرمرد اومد جلو، زل زد تو چشمای داداش / گفت هرکی که کافر بشه، ذلیل می شه اینه سزاش
 
داداش علی گفت پیرمرد، بگو بینم مسلمونی / آیا رسولو می شناسی، از دخترش چی می دونی؟
 
اگه علی رو می شناسی، فاتح خیبر و حنین / حسین ز زهرا و علی، منم علی بن حسین
 
اون پیر مرد گریش گرفت، گفت آقا جون ببخشیدم / آره علی رو می شناسم، باور کنید نفهمیدم
 
گفت که می خوای دعات کنم، یه پارچه تمیز بیار / ببند زیر این آهنا، رو زخم گردنم بذار
 
یکی یه تیکه نون آورد، انداخت و گفت مال گداست / عمه صدا زد بی حیا، این اهل بیت مصطفی ست
 
وقتی که عمه گفت سکوت، زنگوله هام صدا نکرد / کسی دیگه جیک نمی زد، سنگم کسی رها نکرد
 
عمه می گفت ای کوفیا، خنده بسه گریه کنید / ننگ به دامن شما، شما که پیمان شکنید
 
کی بود نوشت خسته شدیم، از ستم و ظلم یزید / حالا به دور بچه هاش، جمع شدید و کف می زنید
 
کی بود نوشت اگه بیای، همه می شیم فدای تو / تمام هست و بودمون، رو می ریزیم به پای تو
 
...، بگم از این شام بلا /  می خوام بگم مصیبتش، عمه رو پیر کرده بابا
 
ما رو تو شهر چرخوندنو، جماعتم کف می زدند / زنها روی پشت بوما ،با هلهله کف می زدند
 
از خوشحالی دست می زدند، از خوشحالی دست می زدند،
 
گفتن بیاید مسلمونا، کافرا از راه رسیدند / یهو دیدیم جماعتی، به سمت ما می دویدند
 
سر تو رو برداشتنو، به دور هم می چرخیدند / جلوی چشم بچه ها، با هم دیگه می رقصیدند
 
تو کوچه ها بردنمون، مردم تماشا بکنند / خواستن که هتک حرمتی، به آل طه بکنند
 
فحش به علی می دادن و، تبریک به هم می گفتند / چشمای رذل و پستشون، دایم به ما می دوختند
 
وقتی می گفتیم نکنید، نگهبانا میومدند / دنبالمون می کردنو، با شلاقاشون می زدند
 
اینجا پر نامحرمه، وگرنه پیراهنمو / در می آوردم ببینی، کبودیای تنمو
 
بابا جون این خواهرتم، مثل خودت دلیر بود / میخوام بگم تو سینه اش، انگار دل یه شیر بود
 
یهو دیدیم فریاد کشید، ای برده زادگان پست / ای که لیاقت شماست، یزید میمون باز مست
 
ای آل بوسفیان مگر، نشینیده اید از ثقلین / چرا به نیزه می برید، راس برادرم حسین
 
ای ننگ و ذلت به شما، ما چشمه ساز فطرتیم / ما گلستان مصطفی، ما بوستان عترتیم
 
فریا کشید بیخبرا، چرا باید چنین باشه / یک ولد حرامیو، امیر مسلمین باشه
 
بابا یه مطلبی می خواد، قلبمو از جا بکنه / ترسم اینه اگه بگم، عمه باهام قهر بکنه
 
بهت می گم یواشکی، می خوام گوشاتو وا کنی / عمه اگه گفت چی می گه، یادت باشه حاشا کنی
 
عمه رو که تو می شناسی، با اون حیا و غیرتش / چادرشو کشیدنو، سیلی زدند تو صورتش
 
حالا که اومدی پیشم، حالا که مهمونی شده / می گم چرا عمه سرش، شکسته و خونی شده
 
نه که فقط فحش دادنو، نه که فقط کتک زدند / تو مجلس شرابشون، به زخممون نمک زدند
 
صبح همگی تو کاخ شاه، یه چوب دیدیم دست یزید / جلوی چشم بچه ها، یه کاری کرد پست پلید
 
عمه دیگه طاقت نداشت، روشو به بچه ها کنه / سرو به چوب محملش، زد که یزید حیا کنه
 
درد و دلای دخترت، دل جماعت رو سوزوند / حتی صدای گریه ی، بعضی رو آسمون رسوند
 
رقیه که تو دامنش، هم صحبت سر تو بود / یه جورایی نازت می کرد، انگار که مادر تو بود
 
نمی دونم دخترتو، چطور نگاش کرده بودی / فقط می گم که با چشات، انگار صداش کرده بودی
 
می خوام بگم تو خرابه، سکوت غمباری نشست / همه دیدن یواش یواش، رقیه چشماشو می بست
 
دختر شیرین زبونت، دیگه ساکت نشسته بود / انگار یه بغض سنگینی، راه گلوشو بسته بود
 
بچه ها دورش اومدن، درد دلاش تموم شده / بلبل اهل بیت ما، چرا دیگه آروم شده
 
یکی می گفت این طفلکی، از بس که سختی کشیده / حالا دیگه خسته شده، چشماشو بسته خوابیده
 
یکی می گفت بچه دیده، جواب نیومد از باباش / لابد دلش شکسته و، خواسته قهر کنه باهاش
 
سکینه گفت خواهر من، اصلا به فکر خواب نبود / فقط می خواست حرف بزنه، منتظر جواب نبود
 
رباب اومد کنارش، نشست و گفت عزیز من / بابا داره گوش می کنه، غصه نخور تو حرف بزن
 
زینب اومد جلوترو، دستی کشید روی سرش / گفت عمه جون هیچ بابایی، قهر نمی شه با دخترش
 
اگه بابات ساکت شده، واسه اینه که گوش می ده / چشماتو وا کن گل من، عمه به قربونت بره
 
میگفت یه نانجیبی گفت، من بلدم چیکار کنم / شلاقشو کشید و گفت،می خواین اونو بیدار کنم
 
یکی که دید اون بی حیا، دستشو پس نمی کشه / یواشکی گفت تو گوشش، بچه نفس نمی کشه
 
 
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۹:۱۴
بسم الله الرحمن الرحیم

با تسلیت سالروز شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام، و به امید روزی که برای چهار امام مدفون در بقیع، چهار گنبد با عظمت بسازیم؛

 

 

به همین مناسبت، مداحی جدید و بسیار بسیار زیبایی از ملا باسم کربلایی با عنوان حلم عمری که درباره بقیع هست تقدیم می کنم که امسال و در شهر یزد اجرا شده، خودم این قصیده رو یکی دو هفته قبل برای اولین بار شنیدم و در همین مدت دهها بار مجددا گوش کردم و به نظرم بدون تردید یکی از زیباترین و باشکوه ترین اجراهایی هست که ملا باسم تا به حال داشته؛

سراینده این قصیده ی حماسی و تاثیرگذار جناب کرار حسین الکربلایی هست و اجرای قوی و مثل همیشه هنرمندانه ی ملا باسم جذابیت اون رو صد برابر کرده، این قصیده در اصل نیم ساعته هست ولی کلیپ خلاصه شده و بسیار زیبایی همراه با تصاویر مونتاژ شده ازش تهیه شده که هر دو فایل رو قرار میدم (تنها مشکلی که در مورد این ابر شاهکار وجود داره این هست که متاسفانه جمعیت حاضر برهنه سینه می زنند)

 

حلم اتمنى اشوفة - ملا باسم الکربلائی - ذکرى هدم البقیع - شوال 1435

حسینیه کربلایی های یزد - 1393/05/17

 

کلیپ اول - با زیرنویس عربی - 12 دقیقه

http://www.aparat.com/v/dFoXe

www.youtube.com/watch?v=3bd5QQ_8Bcg

 

کلیپ دوم - با زیرنویس فارسی - 29 دقیقه

http://www.aparat.com/v/BD8tF

www.youtube.com/watch?v=8yLRbt9EBo4

 

فایل صوتی:

http://www.gulfup.com/?CIPhPw

http://www.gulfup.com/?PvRmg0

 

 

حلم أتمنی أشوفه ... ضریح إلکم وأطوفه ... وأذان الشیعة أسمعه بالمنارة بالمنارة

رویایی دیدم و آرزو دارم که آن را در بیداری ببینم، که ضریحی برایتان باشد و آن را طواف کنم، و از مناره های آن اذان شیعه را بشنوم

------------------------------

بقیع الغرقد بإحساسی زرته ... مبنی بعالم الرؤیا نظرته
فزیت وجریت ادموعی سکته ... یتحقق حلم أحزانی یمته
ثمن های الزیارة...حیاتی وموخسارة...اضوی اعیونی شمعة بالمنارة بالمنارة

با شعور و احساس خویش تربت بقیع را زیارت کردم، در حالی که آن را ساخته شده دیدم
از خواب بیدار شدم و پنهانی اشک چشمانم جاری شد، چه موقع رویای غم هایم برآورده می شود؟
بهای (دست یافتن به) این زیارت زندگی من می باشد که خسارت نیست(اگر با بهای جان و زندگیم به این زیارت دست یابم ضرر نکرده ام)، چشمانم را به عنوان چراغی برای گلدسته ها هدیه می دهم

------------------------------

اشوکت أربع قبب أنظرها تظوی ... یظل صوت الشعائر بیها یدوی
و عروش الناصبة بدموعی تهوی ... وأنادی یااعلی وأقهر عدوی
 أعاین للمنایر .. وأصیح أهلاً یزایر... و علم حیدر أرفعه بالمنارة بالمنارة

کی شود چهار گنبد و بارگاه را ببینم که نورافشانی می کنند؟ و دائم صدای شعائر و فضایل حسینی در آن ها به گوش برسد
قدرت ناصبی ها را با اشکهایم ویران می نمایم،  و با فریاد  یا علی، دشمن را خوار و ذلیل میکنم
به این گلدسته ها نگاه می کنم و فریاد می زنم خوش آمدی ای زائر، و پرچم حیدر را بر روی گلدسته ها بالا می برم

------------------------------

تره هالیوم مو من عمری احسبه...اوقف بالبقیع و فوقی قبة
اجی للباب و اسجد لی اعله عتبة...یسجل زوارهم اسمی أکتبه
عله اعناد النواصب...نجیهم بالمواکب...نخلی الناعی ینعه بالمنارة بالمنارة

این روز را از عمر خودم به حساب نمی آورم، که در بقیع بایستم در حالی که روی سرم گنبد و بارگاهی باشد
به سوی این درگاه می آیم و سجده شکر بر آستانش می گذارم، و نامم را در گروه زائرانش می نویسم
علی رغم وهابی ها ، به صورت هیئات دسته ها به سویشان میرویم، و می گذاریم نوحه خوانان از گلدسته ها نوحه سرائی کنند

------------------------------

تمنینه نزور أرض المدینة...و رایة حیدرة اترفرف علینه
ندق ابوابهم و أنمد أیدینه...و نسمعهم مناحتنه و بجینه
سلام الله علیهم...زحف لازم نجیهم...نشاهد صورة روعة بالمنارة بالمنارة

آرزو داریم زمین مدینه را زیارت کنیم، و پرچم حیدر بالای سر ما به اهتزاز در آید
درب بارگاهشان را بزنیم و دستهایمان را به سویشان دراز کنیم، و گریه و زاری هایمان را به گوششان برسانیم
درود خداوند بر آنان باد، باید سینه خیز به سویشان بیائیم و از گلدسته ها صحنه های زیبا ببینیم

------------------------------

الروافض ترفض الذلة بطبعها .. ولأهل البیت ثورتها بدمعها
یهود الأمة لازم نقتلعها .. و لاتشرک بعد ما نستمعها
حلم عمری و ربیعی ... البقیع یصیر شیعی...ونقلهم ماکو بدعة بالمنارة بالمنارة

شیعیان هرگز ذلت و خواری را در وجود خود نمی پذیرند، و قیامشان را با اشک حویش برای اهل بیت می دانند
ما باید یهودیان این امت را از ریشه بر کنیم، و از آن پس نشنویم تهمت مشرک بودن را به ما بزنند
آرزو و بهار زندگیم این است که سرزمین بقیع شیعه گردد، و به آنان بگوییم که گلدسته ها بدعت نیستند

------------------------------

قریبة ومو بعیدة هالقضیة...البقیع یصیر مثل الغاضریة
یجی صاحب الدولة المهدویة...یدلینا على قبر الزجیة
بظهوره الدنیا تصفه...جماعة انصلی خلفه...الظهر خطبة الجمعة بالمنارة بالمنارة

این ماجرا به امید خدا نزدیک است و دور نیست، که سرزمین بقیع هم چون کربلا گردد
و قائم آل محمد و صاحب دولت مهدوی بیاید، و قبر دختر پیامبر را به ما نشان دهد
با ظهورش دنیا پاک می شود، و ما همگی پشت سرش نماز می خوانیم، و خطبه ظهر جمعه اش را از مناره ها  می شنویم

------------------------------

حلم أتمنه أشوفه ... ضریح إلکم وأطوفه ... وأذان الشیعة أسمعه بالمنارة بالمنارة
رویایی دیدم و آرزو دارم که آن را در بیداری ببینم، که ضریحی برایتان باشد و آن را طواف کنم، و از مناره های آن اذان شیعه را بشنوم

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۳:۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم

" کهیعص " ؛  فالکاف اسم کربلا ، والهاء هلاک العترة ، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه السلام ، والعین  عطشه ، والصاد صبره



تلاوتی زیبا و شنیدنی از ابتدای سوره مبارکه حضرت مریم سلام الله علیها، با صدای اکبرالقرا استاد مصطفی اسماعیل


مصطفی اسماعیل / سوره مریم 36-1 / اسکندریه - 1959 / 76 دقیقه

https://archive.org/download/372-Maryam_1-36_Alexandria_1959.wma



سعد بن عبدالله قمی به همراه احمد بن اسحاق به دیدار امام حسن عسکری (ع) در سامرا می روند و در این ملاقات ، حضرت مهدی (عج) را که در آن زمان کودکی خردسال بود زیارت می کنند و سوالاتی از آن حضرت می پرسند. یکی از این سوالات در باره ی تاویل آیه شریفه کهیعص (سوره مریم،آیه1 ) است؛


سأل سعد بن عبدالله، القائم علیه السلام عن تأویل " کهیعص " ، قال علیه السلام : هذه الحروف من أنباء الغیب أطلع الله علیها عبده زکریا ، ثم قصها على محمد صلى الله علیه وآله ، وذلک أن زکریا سأل ربه أن یعلمه أسماء الخمسة ، فأهبط علیه جبرئیل علیه السلام فعلمه إیاها.

فکان زکریا علیه السلام إذا ذکر محمدا صلى الله علیه وآله وعلیا وفاطمة والحسن علیهم السلام سری عنه همه و انجلى کربه ، واذا ذکر اسم الحسین علیه السلام خنقته العبرة ووقعت علیه البهرة ، فقال علیه السلام ذات یوم : إلهی مابالی إذا ذکرت أربعة منهم تسلیت بأسمائهم من همومی وإذا ذکرت الحسین تدمع عینی وتثور زفرتی ؟

فأنبأه الله تبارک وتعالى عن قصته فقال : " کهیعص "  فالکاف اسم کربلا ، والهاء هلاک العترة ، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه السلام ، والعین  عطشه ، والصاد صبره ، فلما سمع ذلک زکریا علیه السلام لم یفارق مسجده ثلاثة أیام ومنع  فیهن الناس من الدخول علیه ، وأقبل على البکاء والنحیب وکان یرثیه : إلهی أتفجع  خیر جمیع خلقک بولده ؟ إلهی أتنزل بلوى هذه الرزیة بفنائه ؟ إلهی أتلبس علیا وفاطمة ثیاب هذه المصیبة ؟ إلهی أتحل کربة هذه المصیبة بساحتهما ؟
ثم کان یقول : إلهی ارزقنی ولدا تقر به عینی على الکبر فإذا رزقتینه فافتنی  بحبه ، ثم افجعنی به کما تفجع محمدا حبیبک بولده . فرزقه الله یحیى وفجعه به ، وکان حمل یحیى علیه السلام ستة أشهر ، وحمل الحسین علیه السلام کذلک ، الخبر


حضرت زکریا از پروردگارش درخواست کرد که «اسماء خمسه طیبه‏» را به وی بیاموزد. خداوند متعال، جبرئیل امین را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد. حضرت زکریا هنگامی که نام‏های محمد (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) را یاد می‏کرد، اندوه و ناراحتی‌اش بر طرف می‏شد و گرفتاریش از بین می‏رفت. امام هنگامی که از حسین (ع) یاد می‏کرد، بغض گلویش را می‏فشرد و مبهوت می‏شد. به همین دلیل روزی از خداوند سبب این اندوه و ناراحتی را جویا شد و گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد می‏کنم، آرامش می‏یابم و اندوهم بر طرف می‏شود، اما وقتی حسین را یاد می‏کنم، اشکم جاری و ناله ‏ام بلند می‏شود؟ خدای تعالی او را از داستان شهادت امام حسین (ع) آگاه کرد و فرمود:

(کهیعص)

پس (کاف) نام کربلاست

(ها) هلاکت عترت پیغمبر

(یا) یزید است که  ستم کننده بر حسین (ع) است

(عین) عطش حسین

و(صاد ) صبر اوست

حضرت زکریا پس از شنیدن این مطلب ، تا سه روز در مسجد به گریه و زاری پرداخت... و در نهایت از خداوند درخواست کرد: به من  فرزندی عطا کن که چشمم در سن پیری به او روشن شود و محبتش در دلم فتنه انگیزد، سپس مرا نیز در غم از دست دادنش بنشان چنان که محمد(ص) حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند

خداوند یحیی را به وی داد و پس از آن به شهادت او سوگوارش ساخت و مدت حمل یحیی شش ماه بود هم چنان که مدت حمل حسین (ع) شش ماه بود...

(برای مطالعه کامل این حدیث ، به  " بحارالانوار ،جلد 52،ص71الی89 " مراجعه کنید)


* فهم وتحلیل روایات تأویل آیه «کهیعص» به واقعه کربلا *

http://mfh.journals.ikiu.ac.ir/article_1143.html


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۹:۱۴
سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ

استاد مصطفی اسماعیل، فجر بلد حاقه


بسم الله الرحمن الرحیم

امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره فجر را در نمازهاى واجب و مستحب خود (در نافله ها) تلاوت کنید، زیرا این سوره سوره حسین بن على علیه السلام است ... کسى که آن را بخواند، در روز قیامت با حسین علیه السلام و در مرتبه او در بهشت خواهد بود، همانا خداى عز و جل عزیز و حکیم است.



سال قبل به مناسبت ماه محرم، تلاوت آیات انتهایی سوه فجر ( یا ایتها النفس المطمئنة) رو با صدای قاریان مختلف گذاشته بودم (post3). و در این پست تلاوت کامل مقطعی که با صدای استاد مصطفی اسماعیل بود و یکی از تلاوتهای زیبا و قدیمی استاد هست رو قرار میدم،


فجر، بلد، حاقه 24-1 /  مسجد سلامة الراضی / منسوب به سال 1951 میلادی

نسخه1، به مدت 73 دقیقه و حجم 17 مگابایت

نسخه2، به مدت 48 دقیقه و حجم 11 مگابایت


قال أبو عبد الله علیه السلام: اقرأوا سورة الفجر فی فرائضکم ونوافلکم فإنها سورة الحسین بن علی، وارغبوا فیها رحمکم الله. فقال له أبو أسامة - وکان حاضرا المجلس -: کیف صارت هذه السورة للحسین خاصة؟ فقال: ألا تسمع إلى قوله تعالى (یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلى ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی)؟ یعنی الحسین بن علی صلوات الله علیهما، فهو ذو النفس المطمئنة الراضیة المرضیة، وأصحابه من آلمحمد صلوات الله علیهم الراضون عن الله یوم القیامة وهو راض عنهم. وهذه السورة  فی الحسین بن علی وشیعته وشیعة آل محمد خاصة، من أدمن قراءة " الفجر " کان مع الحسین فی درجته فی الجنة، إن الله عزیز حکیم ( بحارالانوار،ج24،ص93)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۲
شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۳ ب.ظ

وزیده ست دوباره همه جا عطر محرم

بسم الله الرحمن الرحیم

فرا رسیدن ماه محرم و ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت

 

 

بحر طویل معروف و زیبای باز هر کوچه و بازار شده وادی ماتم با مداحی سید مهدی میرداماد:

 

http://www.aparat.com/v/pY9ZS

http://www.gulfup.com/?bUtJIw

 

باز هر کوچه و بازار شده وادی ماتم
شده غرق تب و اشک پر از گریه نم نم

وزیده ست دوباره همه جا عطر محرم
بساط غم و اندوه شده باز فراهم

بیائید همه سینه زنان گریه کنان نوحه بخوانید
همه شور بگیرید همه اشک بریزید

بخوانید از آن عشق مجسم
از آن روح مکرم
که غرق غم و اندوه شده غصه عالم

چه شوری است
چه حالی است
چه احساس زلالی است

بیائید که از سفره ارباب
از این سفره پر برکت و پر خیر
همه رزق بگیریم که دست همه خالیست

و این اشک شبیه پر و بالیست
که تا یک دل و یک رنگ همه بال بگیریم و بمیریم
چرا که به خدا حضرت ارباب تجلی صفات است

و هم جلوه ذات است
در اوج درجات است
شفیع عرصات است
قتیل العبرات است

اسیر الکربات است
و کشتی نجات است
و اشک غم او آب حیات است

و لب تشنه ی لبهاش در آن ظهر عطش نوش لب خشک فرات است
شهیدی که کفن پوش ز روز عرفات است

و اما خود ارباب گواه است
دلم منتظر برگ برات است
که دلتنگ غبار حرمین و عتبات است

همان جا که شب جمعه پر از عطر دل انگیز بهشت است
همان مرقد حضرت که فرش حرمش بال فرشته است
عجب کرب و بلائی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۳

تقی : یک درخواست، اگه بتونین لطفا تلاوت این مقطع مصطفی را در وبلاگ قرار دهید. این مقطع رو یک روز از یکی از برنامه های پیش از اذان رادیو شنیدم:

http://www.gulfup.com/?h3oYe6


 عکس نادر از استاد مصطفی اسماعیل، در جمع علمای سوریه

 

اولاً باید تشکر مجددی از آقا تقی عزیز داشته باشم بابت عکس های نادر و زیبایی که برای ما فرستادن (عکسی که در بالا گذاشتم هم یکی دیگر از صور نادرة ارسالی از طرف ایشون هست)

با توجه به این که امروز 24 ذی الحجه و روز مباهله هست (wikifeqh) و استاد مصطفی اسماعیل هم تلاوت های متعددی از آیه مباهله (آل عمران-61) دارند، از قبل تصمیم داشتم یکی از این تلاوت های استاد رو در وبلاگ بذارم که بنا به درخواست آقا تقی (و هم چنین آقای رمضانی که درخواست مشابهی داشتن) این تلاوت زیبا رو تقدیم محضر شما می کنم، جالب این که این تلاوت روز 18 اکتبر تلاوت شده، یعنی دیروز!!

 

استاد مصطفی اسماعیل / سوره آل عمران 68-33 / قاهره، منطقه القلعه، میدان عایشه

تلاوت شده در روز دوشنبه 1971/10/18، برابر با 26 مهر 1350

 

نسخه1، به مدت 48 دقیقه و حجم 9 مگابایت

 https://archive.org/download/Mustafa_Ismaiil/047.wma

نسخه2، به مدت 55 دقیقه و حجم 76 مگابایت

http://dc645.4shared.com/download/yy2XeINK

 

تلاوت آیه شریفه مباهله رو از یکی دیگر از تلاوت های استاد مصطفی اسماعیل هم قرار میدم (سوره آل عمران-امین سعید1959) که بسیار زیبا و شنیدنی هست:

 

فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَ أَبْنَاءکُمْ وَ نِسَاءنَا وَ نِسَاءکُمْ وَ أَنفُسَنَا و أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ

هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

http://www.gulfup.com/?YTAdzB

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۳:۵۹